
یغمای جندقی
شمارهٔ ۱۴۱
۱
بگیر گوشه جام ار حریف عیش مدامی
که دور از خم گردون نمود گوشه جامی
۲
به طاق ابروی ماهی بنوش جام هلالی
چه مانده چشم به راه هلال عید صیامی
۳
جهان زنکهت پیمانه مست و واعظ مسکین
هنوز گرم ملامت مگر نداشت مشامی
۴
ببین به دیده وحدت مقیم دیر و حرم را
که در میانه نبینی جز اختلاف مقامی
۵
ز آشیانه و گلشن چه حاصلم که ندارد
گذر به خانه صیاد و ره به حلقه دامی
۶
دریغ نیست گذشتن ز سنگ جور نکویان
اگر شکسته پَرَت ، بر نشین به گوشهء بامی
۷
جگر خراش به گوشم رسید ناله یعقوب
مگر ز مصر به کنعان رسیده است پیامی
۸
به ماه و سرو چه نسبت جمال و قدبتان را
نه ماه را قد موزون نه سرو راست خرامی
۹
نشان مجوی ز یغما که من به ناحیه دیدم
دو اسبه پشت به مقصد ز دست رفته لگامی
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی