یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۲۱

۱

شد مشتبه ز کعبه به میخانه راه ما

ای خوشتر از هزار یقین اشتباه ما

۲

می در سر و قرابه در آغوش و نام زهد

وا خجلتا که شحنه بر آید ز راه ما

۳

مائیم آن صلاح پرستان که می فروش

برداشت طرح میکده از خانقاه ما

۴

آخر تن ضعیف کشیدم به پای خم

رست از کنار چشمه حیوان گیاه ما

۵

تحریص زاهدان به ثوابم دهد عذاب

یا رب چه بود و چیست ندانم گناه ما

۶

راهم ز گوش بست و به چرخم ستاره سوخت

این بود عاقبت اثر اشک و آه ما

۷

چشمم بگو فتاده کنم فرش راه عشق

باشد مگر که یوسفی افتد به چاه ما

۸

از احتساب شحنه چشمت چو شبروان

در دیده گوشه گوشه گریزد نگاه ما

۹

چشمم به راه صبح شب غم سفید ماند

یا رب کسی مباد به روز سیاه ما

۱۰

یغما ز اشک و آه رعایای چشم و دل

پیداست داد و داوری پادشاه ما

تصاویر و صوت

نظرات