یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۲۵

۱

شکستم عهد شیخ خانقه را

ثوابی چشم دارم این گنه را

۲

نخستین شب که بستم عهد زلفش

به خود می‌دیدم این روز سیه را

۳

گهی مشغول زلفی گاه کاکُل

چو سلطانی که آراید سپه را

۴

بگردان جام می تا دور گردون

نگرداند دگر خورشید و مه را

۵

ندانی یوسف حسنت کجا شد

ز من بشنو ز چه بشناس ره را

۶

فکندش چرخ در چاه زنخدان

برآکند از خس و خاشاک چه را

۷

نخواهم منصبی جز آنکه باشم

کمین فراشکی آن پادشه را

۸

گهی پاشم ز مَشک دیدگان آب

گه از مژگان بروبم خاک ره را

۹

هلالی بر دمد از برج خورشید

چو بر رخ بشکنی طرف کله را

۱۰

ز ترک چشم او یغما همان به

نگهداری به پاس دل نگه را

تصاویر و صوت

نظرات