یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۲۶

۱

در کوی توام جنگ است هر روز به دشمن‌ها

ایشان ز شمار افزون اما من و دل تنها

۲

بر ناوک دلدوزت قربان نه منم تنها

چون من به سر کویت درباخته جان تن‌ها

۳

گلگشت چمن خواهی بر من چو صبا بگذر

تا در قدمت ریزم گل از مژه دامن‌ها

۴

تا قبضه شمشیرت از خون‌ِ که آلاید

بر نطع هوس خلقی افراخته گردن‌ها

۵

چون پای نهی بوسم راه تو که از حسرت

در گام نخستین نعل انداخته توسن‌ها

۶

گل را ندهد هرگز آب این همه رنگینی

از تاب رخت آتش افتاده به گلشن‌ها

۷

تا شاهد مهرت را نبْوَد غم ِ دلتنگی

در خانهٔ دل کردم از تیر تو روزن‌ها

۸

اسرار غمش گفتم در سینه نهان دارم

رسوای جهانم کرد این رنگ پریدن‌ها

۹

یغما چه غم ار عالم دشمن شود از مهرش

چون دوست نکوخواه است غم نیست ز دشمن‌ها

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مهدی اسماعیلی رخ
۱۴۰۲/۰۳/۲۷ - ۱۵:۱۸:۵۷
تا شاهد مهرت را نبود غم دلتنگی