یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۵۲

۱

بسکه شب ها آتشم از تاب دل در بستر است

کس نداند کین منم یا توده خاکستر است

۲

آه آتش زای من با باد استغنای تو

چون چراغ بیوه زن بر رهگذار صرصر است

۳

محفلی دارم به سامان طرب دور از تو لیک

برگ رامش دور از آن محفل به سازی دیگر است

۴

خاک مجلس چنگ قامت ناله مطرب غم ندیم

درد ساقی چشم خون پالاشراب و ساغر است

۵

تا ترا رخسار مه زاید سهیل جزع من

عقد پروین تا نشان از آفتاب و اختر است

تصاویر و صوت

نظرات