یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۶

۱

زنده‌رود ار کنم از دست غمت مژگان را

خاک بر باد دهم ساحت اصفاهان را

۲

خازن خلد اگر آن روی بهشتی بیند

جاودان رخت به دوزخ فکند غلمان را

۳

بعد ازاین بر سر آنم که اگر دست دهد

دامن وصل تو در پای تو ریزم جان را

۴

مدعی یافته تا دولت دربانی تو

از فغانم مژه برهم نخورد کیوان را

۵

در خمار غمم از توبه کجایی ساقی‌‌؟

تا فدای سر پیمانه کنم پیمان را

۶

این عجب‌تر که تویی یوسف و از شومی عشق

من اسیر آمده در بند غمت زندان را

۷

یادگاری است از آن شست و کمان ای همدم

هان و هان برمکش از سینه من پیکان را

۸

جز دل من که به رحم آمد از او سنگ دلت

شیشه دیگر نشنیدم شکند سندان را

۹

چند یغما ز نهیب فلکت ترسانی‌‌؟

آخر از سیل چه اندیشه بود ویران را‌‌؟

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمدجواد جوانبخت گل
۱۴۰۱/۰۶/۰۴ - ۱۱:۳۹:۲۲
سلام و وقت بخیر. مصرع اول بیت آخر به همین صورت آمده؟ چون یک هجا کم داره به نظر
user_image
سید علی ناصری
۱۴۰۲/۱۰/۰۲ - ۱۱:۴۰:۴۴
مصرع اول بیت آخر ، بجای فلک باید فلکت باشد