
یغمای جندقی
شمارهٔ ۷۷
۱
ز هجرانت چنانم جان بسوزد
که بر جانم دل هجران بسوزد
۲
ز می چون لعل سازی آتشین رنگ
خضر در چشمه حیوان بسوزد
۳
ز جور پاسبانش بیم آن است
که آهم خانه کیوان بسوزد
۴
مده زاهد رهم درکعبه ترسم
ز دود کفر من ایمان بسوزد
۵
ز پیکان تو گفتم دل بسوزم
کنون ترسم ز دل پیکان بسوزد
۶
سبق خوان کتاب عشق جانان
گنه نبود اگر قرآن بسوزد
۷
چو شد یعقوب رخت افکند یغما
الهی کلبه احزان بسوزد
نظرات