
یغمای جندقی
شمارهٔ ۸۳
۱
آنچه با من سوز عشق وی کند
آتش سوزان کجا با نی کند
۲
کرد با عقلم خیال لعل او
آنچه با مغز حریفان می کند
۳
آنکه کار جمله از یک غمزه ساخت
فکر کار ما ندانم کی کند
۴
گرد برخیزد ز واپس ماندگان
تا مه محمل نگاه از پی کند
۵
راه لیلی بر سر مجنون فتاد
ساربان کو تا شتر را پی کند
۶
کعبه نبود قبله عشاق کیست
تا رخ مجنون به سوی حی کند
۷
کلک یغما با لب شیرین دوست
تنگ شکر را به ناخن نی کند
نظرات