یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۹۹

۱

خردم طبل جنون کوفت ز سودای دگر

عهد مجنون شد و شد نوبت شیدای دگر

۲

دید از هر که ستم رو به من آورد ندید

غم مگر امن تر از سینه من جای دگر

۳

مژده وصل به فردا دهیم آه که نیست

از قفای شب امروز تو فردای دگر

۴

بستان از من و در زلف دلاویزش بند

این دل خون شده هم بر سر دل های دگر

۵

زلف بر پای تو بیم است که دیوانه شوم

وای بینم اگر این سلسله بر پای دگر

۶

از یک ایمان تو جان دادم و افسوس که ماند

تا قیامت به دلم حسرت ایمای دگر

۷

لامکان دو جهان گشت و به مطلب نرسید

هر که جز کوی تو شد طالب ماوای دگر

۸

صفت گریه یغما و شب هجر مپرس

کشتی نوح و در او هر مژه دریای دگر

تصاویر و صوت

نظرات