یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۷۸

۱

عباس عمو جان تو مرو جانب میدان

در فرقت خود جان من زار مسوزان

۲

دور فلک از مرگ برادر جگرم سوخت

دیگر تو مسوزان دلم از آتش هجران

۳

سقای خرم آب نداریم تمنا

از سوز عطش گرچه رسیده است به لب جان

۴

بنشین به حرم روی مکن جانب اعدا

زین غایله مشکن دل پر خون پریشان

۵

ترسم که لوای تو فتد بر زبر خاک

وافراخته گردد علم از آه یتیمان

۶

دست من و دامان وصالت بگسل باز

در دشت بلاخیز مرا دست ز دامان

۷

گر رفتن میدان ز پی قطره آبی است

عمان ز بصر راه دهم دجله ز مژگان

۸

بر باره مکش رخت، سوی رزم مکن تاز

هر چند که هستیم از این گونه پریشان

۹

آه جگر از تفته دلی شعله آذر

سیل مژه از تشنه لبی موجه طوفان

۱۰

یغما بست این نوحه که ترسم فتد آتش

بر خامه و بر دفتر و دل‌های محبان

تصاویر و صوت

نظرات