
یغمای جندقی
شمارهٔ ۱۸
۱
تا بو مگر به سنگدلی مهربان کنند
سنگین دلت که سنگ به سنگ امتحان کنند
۲
خواهم ز مردمی به در آیم به جلد سگ
وانگه در آستان توام پاسبان کنند
۳
غیر و رقیب و مدعی آنگه به اتفاق
روزی شبی گذار بر آن آستان کنند
۴
گویند خردسال جوانان میکده
پیران سال خورده به جامی جوان کنند
۵
من پیر سال خورده جوانان خردسال
از یک پیاله کاش مرا امتحان کنند
۶
...
زاغان که بر گل از خس و خار آشیان کنند
نظرات