
یغمای جندقی
شمارهٔ ۲۹
۱
به تعب می کشدم چرخ چه شد غمزه یار
که به یک چشم زدن بگذردم کار از کار
۲
بیش و کم عشق کشنده است چه دجله چه محیط
آب یک نی چو همی بگذرد از سر چه هزار
۳
نو به نو تختگه خسرو دوری است دلم
طرح یارب به چه طالع شده این کهنه حصار
۴
تا شد آن زلف معقرب زکفم نیش زند
بر تنم هر سر مو چون دم عقرب سر مار
نظرات