
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۸
۱
خسروا ،وقت می گل فام است
رونق عیش درین ایام است
۲
باغ پر مطرب خوش الحان است
دشت،پرشاهد سیم اندام است
۳
در جهان نکهت انفاس صبا
همچو انعام شهنشه عام است
۴
لاله را سوز دل اندر سینه است
غنچه را شادی جان در کام است
۵
شاخ بید از گذر موسم باد
چون دل خصم تو بی آرام است
۶
همه اسباب طرب جمع شده ست
این چه خوش وقت وچه خوش هنگام است
۷
یار در مجلس وگل در چمن است
عود در مجمر و می در جام است
۸
بخت یاری ده و اقبال مطیع
آسمان بنده و گیتی رام است
۹
بر سر نامه دولت عنوان
نصرة الدین ،عضد الاسلام است
۱۰
شاه بوبکر محمد تویی آن
که شعارت کرم و انعام است
۱۱
پخته شد نان جهانداری تو
طمع خصم سراسر خام است
۱۲
وقت احسان وگه عنف تو را
دست برجیس و دل بهرام است
۱۳
کامران باش و زشادی برخور
که بداندیش تو دشمن کام است
تصاویر و صوت

نظرات