ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۱

۱

دلم چون بر سر زلف تو جان بست

برو عشقت در هر دو جهان بست

۲

سر زلفت چو زین حالت خبر یافت

به قصد جان من جان در میان بست

۳

تو را کاین رسم و آیین باشد ای جان

چه بار از وصل تو بر خر توان بست؟

۴

لطافت در جهان روی تو آورد

صبا چیزی از آن بر گلستان بست

۵

شکر در نی چو خطت سبز و تردید

از آن خود را در آن شیرین دهان بست

۶

لبت را لعل خوانم نه ز کان خون

ز سودای لبت در عرق کان بست

۷

ندانم تا چه می خوانی تو زان لب

مرا باری در آن معنی زبان بست

۸

دری کز فتنه بر روی تو بگشود

به دست معدلت صاحب قران بست

تصاویر و صوت

دیوان ظهیر الدین فاریابی به اهتمام امیرحسین یزدگردی - طاهر بن محمد ظهیر فاریابی - تصویر ۲۴۷

نظرات

user_image
شهرام فرهادی
۱۴۰۰/۱۰/۱۴ - ۰۶:۵۴:۱۹
در بیت ششم زان خون باید درست باشد
user_image
ابراهیم حیدری
۱۴۰۲/۰۸/۲۹ - ۰۹:۳۲:۲۱
بیت پنجم مصرع اول غلط تایپی یا افتادگی دارد.