
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۷
۱
ای همایون نظر،از من نظری باز مگیر
طوطیم در قفس از من شکری باز مگیر
۲
سگ قصاب توام خورده ز جانم جگری
چون جگر میخورم از من جگری باز مگیر
۳
شب امید مرا،روز دلفروز تویی
بنما روز و نسیم سحری باز مگیر
۴
پا اگر بازگرفتن ز تو من آن دگر است
تو ز من پا به امید دگری باز مگیر
۵
ای به تو زنده من و زنده به تو جان ظهیر
تو ز بیمارگران گلشکری باز مگیر
نظرات
فرهاد