
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
بزرگوارا دنیا ندارد آن عظمت
که هیچکس را زیبد بدان سرافرازی
۲
شرف به علم و عمل باشد و تو را همه هست
بدین نعیم مزور چرا همی نازی؟
۳
ز چیست کاهل هنر را نمی کنی تمییز؟
تو نیز نه به هنر در زمانه ممتازی؟
۴
به سوی من تو به بازی نگه مکن که ز علم
دلم به گیسوی حوران همی کند بازی
۵
اگر چه تلخ بود یک سخن ز من بشنو
چنانک آن را دستور حال خودسازی
۶
تو این سپر که ز دنیا کشیده ای در روی
به روز عرض مظالم چنان بیندازی
۷
که از جواب سلامی که خلق را بر توست
به رد مظلمه دیگری نپردازی
تصاویر و صوت

نظرات