
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۱۰۷
۱
ای خسروی که درگه قدر تو را سپهر
تا روز حشر مقصد اهل زمانه کرد
۲
غوغای فتنه دست به جایی که بر گشاد
حزم تو دفع آن به سر تازیانه کرد
۳
پرواز کرد گرد جهان طایر جلال
تا در پناه دولت تو آشیانه کرد
۴
در خون بدسگال تو حزم بهانه جوی
هر قصد بد که آن بتوان بی بهانه کرد
۵
چون طاق کبریای تو اقبال برکشید
از طاق آسمانش قضا آستانه کرد
تصاویر و صوت

نظرات