ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۱۵

۱

خدایگانا بر بنده بندگیت چنانک

نماز و روزه بود بر جهانیان فرض است

۲

و لیک عرض کنم حال خود که نزد صدور

گشایش غم ارباب حاجت از عرض است

۳

معلّق است دلم در کشاکش غم وام

چنانک گویی بین السماء والارض است

۴

به حالتی برسیدم که تا به آب سبوی

هر آنچ وجه معاش من است از قرض است

تصاویر و صوت

نظرات