ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۱۹

۱

صاحب جلد کت از راه ببرد

وین هم از جلدی آن قحبه زن است

۲

ورنه این سیم سر زرین گوش

چه سزاوار چو تو سیم تن است

۳

یک شبی حجره من روشن کن

که به عشق تو دلم مرتهن است

۴

چند ازین غدر که حاجب رگ زد

تا درین زیر چه دستان و فن است

۵

حاجبت رگ زد و گر حق خواهی

حاجبت بابت گردن زدن است

تصاویر و صوت

نظرات