ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۲۴

۱

خدایگانا آنی که طاق ایوانت

ز راه قدر و محل باستاره باشد جفت

۲

نماند خصم تو را هیچ مهره در گردون

که دست قهر تو آن را به نوک نیزه نسفت

۳

ز حال و قصّه من بنده آگهی دانم

که پیش رای تو پیداست رازهای نهفت

۴

ز روزگار به روزی نشسته ام نه چنانک

دگر دو شب به یکی جایگه توانم خفت

۵

زمین ز خون قزل ارسلان هنوز گلست

مرا ز حادثه صد گل به تازگی بشکفت

۶

بدین که بر سر من رفت هر کجا باشم

چه شکرها که من از روزگار خواهم گفت

تصاویر و صوت

دیوان ظهیر فاریابی (با فهرست کامل و مقدمه و مقابله و تصحیح و بحثی از شعر و شاعری در قرن ششم) به اهتمام هاشم رضی - ظهیر فاریابی - تصویر ۲۴۴

نظرات