ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۶۳

۱

صاحب عادل نظام الملک ثانی مجد دین

ای حضیض بارگاهت اوج کیوان را مماس

۲

ذهن پاکت خاک حیرت کرده در چشم عقول

حکم جزمت بند عطلت بسته بر پای حواس

۳

آفتاب طلعتت گر سایه بر چرخ افکند

ماه را عار آید از خورشید گردون اقتباس

۴

پیش رای روشنت اسرار گیتی کشف شد

مهبط انوار عصمت نیست جای التباس

۵

گر حقوق نعمتت را آسمان منکر شود

گاه کافر نعمتش خوانند و گه ناحق شناس

۶

ماه نو با قدرت ار دندان کند هم باک نیست

شاخ طوبی سخت فارغ باشد از دندان داس

۷

بر خلایق راتب جودت از آن جاری تر است

کاسمان یابد درو هرگز مجال احتباس

۸

حلقه در گوش جهان کن تا بدان گردد عزیز

پای بر چشم فلک نه تا بدان دارد سپاس

۹

آنک در دور تو گردون را میسر شد ز امن

هرگز از دوران او کس را نبوده ست التماس

۱۰

پاسبان چرخ هفتم خوش نخسبد بعد از این

چون جهان را عدل و انصاف تو می دارند پاس

۱۱

در زمانه گر فتوری هست در کار منست

ورنه بس محکم نهادی ملک و ملت را اساس

۱۲

سعی کن تا این فتور از کارها بیرون رود

خوش نباشد جامه نیمی اطلس و نیمی پلاس

۱۳

با چنین نظمی که عالم راست در ایام تو

حال من شاید که بیرون باشد از نظم و قیاس

۱۴

چون ازین دولت شدم راضی به احدی الراحتین

سهل باشد گر امیدم نیست باری کم ز یاس

۱۵

مدت عمر تو چندان باد کز راه دوام

بامدار آسمان بیرون شود رأسا به راس

تصاویر و صوت

دیوان ظهیر الدین فاریابی به اهتمام امیرحسین یزدگردی - طاهر بن محمد ظهیر فاریابی - تصویر ۲۰۹

نظرات