
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۸۹
۱
ای گسسته قلاده پروین
زهره از بهر عقد بازوی تو
۲
به نعیم وجود پر کرده
هفت کشور شکم به پهلوی تو
۳
نیست در نه خزانه افلاک
کسوتی کان رسد به زانوی تو
۴
دی مگر اندکی تغیر داشت
رای صافی و روی نیکوی تو
۵
خسرو اختران ندا می کرد
کای من و شش وشاق هندوی تو
۶
کو عروسان خلد تا بینند
گره زلف خود در ابروی تو
تصاویر و صوت

نظرات