
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۹۴
۱
صفی دین پس ازین زخمهای بی شفقت
ز دست چرخ هنوزم نمی رسد ناله
۲
بجز شماتت و یأسم نداد وعده تو
از آن سپس که دو ماهش گذشت از هاله
۳
جواهری که ز مدح تو نظم می کردم
سخات در دل من سرد کرد چون ژاله
۴
چه سودم از ید بیضا چو تو نمی دانی
بیان و حجت موسی ز بانگ گوساله
۵
یکی ازین حرکتها بود که ناگاهی
فرو برد به زمین نام و ننگ صد ساله
نظرات