
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۹۷
۱
خدایگان اکابر بهاء دولت دین
تو را رسد به جهان سروری و سر داری
۲
من از هوای تو خو باز چون توانم کرد؟
که با حیات من آمیخته ست پنداری
۳
کلاه گوشه حکم تو از طریق نفاذ
ربوده از سر گردون کلاه جباری
۴
به دولت تو سزدگر امیدوار شوم
که شاید ار به جوانان امیدها داری
۵
نشاط کن غم مستی مخور که گاه طرب
اگر چه مست نمایی به عقل هوشیاری
۶
دوام عمر تو باشد که آخرش نبود
سزد که کار مرا آخری به دیداری
تصاویر و صوت

نظرات