ظهیر فاریابی

ظهیر فاریابی

شمارهٔ ۱۸

۱

گر یار بداندی کِم اندر دل چیست

یا گفت بیارمی که دلدارم کیست

۲

بودی که به درد دل نبایستی مرد

بودی که به کام دل بشایستی زیست

تصاویر و صوت

نظرات