
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۶۱
۱
نامد دل ضایع شده با دست هنوز
بر تخت وصال دوست بنشست هنوز
۲
آنانک شراب وصل با ما خوردند
هشیار شدند و ما چنین مست هنوز
نظرات