
ظهیر فاریابی
شمارهٔ ۷۶
۱
ای باد ز غصهای که خون پاشَد از آن
با یار مگو که تنگدل باشد از آن
۲
ور زلف همی پریشیاش، نرم پریش
بر تازه گلش مزن که بخراشد از آن
نظرات