
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۱۰۵
۱
آن مرغ بینواییم، کز آشیانه ما
صد کوچه باغ راه است، تا آب و دانه ما
۲
ما شعله ایم، لیکن پیش کسان ز تمکین
ساکن چو آتش می، باشد زبانه ما
۳
با آنکه هر فسانه، خواب آورد به دیده
از دیده می برد خواب، دایم فسانه ما
۴
ابنای جنس ما را، چون مهره های شطرنج
از بهر جنگ آرد، دوران به خانه ما
نظرات