طغرای مشهدی

طغرای مشهدی

شمارهٔ ۱۴۲

۱

لب تر نکنم ز آب خضر تا می ناب است

چون شیشه، مرا خانه تن وقف شراب است

۲

بی گل، نفسی بلبل ما زنده نماند

در فصل خزان، زنده به امید گلاب است

۳

آیینه که هرگز نگذارد مژه برهم

بی دیدن رخسار تو سرچشمه خواب است

۴

ما را ز جفای ره امید برآورد

خضری که درین بادیه دیدیم، سراب است

تصاویر و صوت

نظرات