
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۱۵۸
۱
ساغر می در کف او، رنگ و بوی گل گرفت
شیشه در چنگش صدای نغمه بلبل گرفت
۲
بی ترنم ریزی مطرب که رشک بلبل است
در گلوی شیشه می، نغمه قلقل گرفت
۳
سبز ما از نازکیها تاب بوی گل نداشت
حیرتی دارم که چون از باده، رنگ گل گرفت
نظرات