
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۱۷
۱
ز بس آمد به نزدیکم، چو مژگانش نمی بینم
نباشد دور اگر گویم نشد آن نازنین پیدا!
۲
مشو بیهوده بر روی زمین، جویای آسایش
که این گم گشته، چون گنج است در زیرزمین پیدا
۳
قدح کف می گشاید تا رسد دستش به گلبرگی
چو مینا را شود شاخ گلی از آستین پیدا
نظرات