
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۲۰۴
۱
فرصت صد بوسه در کف داشت، وز اقبال ما
شانه غافل در شب زلف از بر آن رو گذشت
۲
اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست
آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت
۳
همچو سیلی کز سرپل بگذرد در نوبهار
آب چشمم در خیال رویش از ابرو گذشت
نظرات