
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۲۰۷
۱
آسوده دلی بر من بیتاب حرام است
بر روز سیاهم شب مهتاب حرام است
۲
پروانه شب از بستر آرام گریزد
تا شمع نیاسوده، برو خواب حرام است
۳
من همچو سبو، دست گرفتم به در گوش
آن روز که گفتند می ناب حرام است
۴
کام طلب از چشمه و جو تر نتوان کرد
تا لب به محیطی نرسد، آب حرام است
۵
ما تهمت آرام، به دشمن نپسندیم
در ملت ما، کشتن سیماب حرام است
نظرات