
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۲۲۴
۱
صبا چو بگذرد از ما، ز داغ گل بیز است
قدح به ما چو رسد، از شکست لبریز است
۲
چگونه شیشه ناستد تمام شب به نماز
که در صلاح، به از زاهد سحرخیز است
۳
پیاله ای که به گلبرگ لعل او نرسد
چو جام لاله شرابش کدورت انگیز است
۴
لبی ز خون دلم تر نکرد نرگس او
خبر نداشت که بیماری اش ز پرهیز است
نظرات