
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۲۶۱
۱
فکر آن زلف مکن تا خم و تابت نبرد
بگذر از یاد لبش تا می نابت نبرد
۲
فوت فرصت به جهان نوحه گری می خواهد
آنقدر اشک روان ساز که آبت نبرد
۳
می برد خواب، کسی را که ز خود غافل گشت
شب چو شد، واقف خود باش که خوابت نبرد
۴
همچو طغرا سخن خضر درین ره مشنو
که جگر تشنه به دریای سرابت نبرد
نظرات