
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۲۹۲
۱
مرا قسمت به راهی گشت رهبر
که صد دریای خون در هر قدم بود
۲
درین خمخانه دیدم ظرفها را
شراب عافیت بسیار کم بود
۳
غم از بی غمگساریها ست در عشق
اگر می بود غمخواری، چه غم بود
نظرات