
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۳۱۹
۱
ز پا ننشست اشکم، تا نیاوردت به سوی من
ندانستم کزان طفل این قدرها کار می آید
۲
بدین حسن بهار افشان، چو رو در بوستان آری
به جای خار، گلبن برسر دیوار می آید
۳
دل طغرا ز مژگانت خروش ارغنون دارد
جفا مضراب می بیند، فغان از تار می آید
نظرات