
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۳۶۹
۱
چشم مرا به شوق رخت خواب می برد
دام از پی گرفتن مهتاب می برد
۲
کو صبر تا به خواب ببینم رخ ترا
صد خواب را ز گریه من آب می برد
۳
دست از قدح مدار چو اندوهگین شدی
این گرد را نسیم می ناب می برد
۴
مشکل گشا به ملت ما، دست مطرب است
کز دل گره به ناخن مضراب می برد
نظرات