
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۳۸۲
۱
این یک دم نابود، چه باشد چه نباشد
با آتش ما دود، چه باشد چه نباشد
۲
فلک بی جور خلق از شیوه رفتار می ماند
درشتی گر نباشد، آسیا از کار می ماند
۳
کشد چون آفتاب از کوی آن مه پا به ناچاری
نگاهش همچو کاه زرد بر دیوار می ماند
۴
در آهنگ ندامت، طرز خاموشی نمی دانم
لبم گر خاک گردد، بانگ استغفار می ماند
نظرات