
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۳۸۷
۱
از عقده های زلف بتان شانه نگذرد
این مرغ تنگ چشم ز یک دانه نگذرد!
۲
گر شمع بگذرد ز سر خنده، عیب نیست
باید زگریه های غریبانه نگذرد
۳
فرمان شمع کآمده از شعله سر به مهر
جز بر قلمرو پر پروانه نگذرد
نظرات