طغرای مشهدی

طغرای مشهدی

شمارهٔ ۴۳

۱

چو رو دهد بر آن شوخ مست، رفتن ما

بود چو شیشه می، خون ما به گردن ما

۲

به سان آینه کز نم به تیرگی افتد

به آب گریه شد از کار، چشم روشن ما

۳

به غیر خار در آخر به ما نمی ماند

اگر چو صحن چمن، گل دمد ز دامن ما

تصاویر و صوت

نظرات