
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۴۵
۱
آن زلف سیه دل سبکپا
یک سر دارد، هزار سودا
۲
بی شمع رخت، نسیم گردید
جلاد چراغ خانه ما
۳
تیغش که به ما سری ندارد
آبی ست که بسته شد ز بالا
۴
دل تاب غمش نداشت امروز
کردیم ذخیره بهر فردا
نظرات