
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۴۶
۱
محتسب می افکند بیهوده در هنگامه سنگ
زور می، خواهد شکستن شیشه نشکسته را
۲
کی به جانان می رسد آیینه در پاکیزگی؟
گر به آب خضر، می شوید تن ناشسته را
۳
وا نشد بند قبایش، از گریبان گل بچین
می توان از رخنه دیدن گلشن در بسته را
نظرات