
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۴۶۹
۱
کو پیر مغان کز می اسرار زند حرف
با ما به لب ساغر سرشار زند حرف
۲
چشمک زدن نرگس او دلخوشی آورد
شاد است پرستار چو بیمار زند حرف
۳
واعظ به سخن عزت خود را مده از دست
کم قدر شود مرد چو بسیار زند حرف
نظرات