
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۴۷۶
۱
در کف امید ما شد ساغر سرشار خشک
شد گلوی شیشه ما چون لب بیمار خشک
۲
صحبت تردامن و زاهد نمی چسبد به هم
گل نمی گیرد به خود، هرگه بود دیوار خشک
نظرات