طغرای مشهدی

طغرای مشهدی

شمارهٔ ۴۸۱

۱

در محیط گریه ام هرگز نگردد آب خشک

کی شود چشم ترم چون دیده گرداب خشک

۲

ریخت از بس آبرو در پیش گلبرگ لبت

شد گل شاداب ساغر، چون گل مهتاب خشک

۳

مشت خونی داشتم وز دوری آن گلعذار

رفته رفته شد تنم چون دانه عناب خشک

۴

بس که حیران شد ز بی آرامی چشم ترم

گشت در عین روانی، چشمه سیماب خشک

تصاویر و صوت

نظرات