
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۴۹۸
۱
شورشی از هایهای گریه می خواهد دلم
یک نمکچش از صدای گریه می خواهد دلم
۲
زیستن بی گریه دشوار است بر ارباب درد
زندگی تا انتهای گریه می خواهد دلم
۳
سرکشی دارد ز چشم اشکبارم هر نفس
ناله را زنجیر پای گریه می خواهد دلم
۴
دل به چندین دانه اشک از دیده ام راضی نشد
خرمنی در آسیای گریه می خواهد دلم
۵
رهنمای خنده چون ساغر مرا دلچسب نیست
همچو مینا، رهنمای گریه می خواهد دلم
۶
گر نیاید آب از سرچشمه پی در پی، چه حظ؟
گریه دایم از قفای گریه می خواهد دلم
نظرات