طغرای مشهدی

طغرای مشهدی

شمارهٔ ۵۰۴

۱

گل و می از لب و رخساره اش می ریخت هرجانب

شکستن داشت امشب توبه ام، بیهوده نشکستم

۲

بلندیهای همت، کار خود را می کند آخر

نخواهد داشت دوران این چنین در پایه پستم

۳

گشودم چشم تر بر سفره قسمت حباب آسا

ندیدم چیز دیگر، مشت آهی در گره بستم

تصاویر و صوت

نظرات