
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۵۴۹
۱
شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم
بی نشان تیری به آن تاریکدان انداختم
۲
بس که گردیدم به شرح بینوایی مضطرب
آنچه اصل مدعا بود از میان انداختم
۳
همچو شمع از سوزناکیهای حرف اشتیاق
یک سخن ناگفته، خود را از زبان انداختم
نظرات