
طغرای مشهدی
شمارهٔ ۵۹۲
۱
خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی کن
چراغم را زرویش دودمان روشنایی کن
۲
ز خاک قتلگاه عافیت بر من فشان گردی
لباس عیدی ام را سرخ چون دست حنایی کن
۳
نگشتم از ازل در هیچ کاری قابل تحسین
اگر گویم مسلمانم، تو کافرماجرایی کن
۴
هوس بر من شد از زلف بتان هر سو کمند افکن
تو این صید گرانجان را سبکپای رهایی کن
۵
نیم از خویش غافل، می شناسم خونی خود را
به قتلم در لباس هر که خواهی خودنمایی کن
نظرات